پروین کجاست که به شعر بکشه جدال مار و زنبور رو ؟!
هر کدوم از شدت نیش خودشون میگفتن و برا هم کری خونی راه انداخته بودن !
زنبور میگفت اونی که از تو جدیه قیافته نه زهرت
مار میگفت تو اما زهرت عین قیافه ت کلا شوخیه و مزاح!
قرار شد برای پایان یافتن بحث، امتحان عملی بذارن.
رهگذری اون اطراف خوابیده بود مار نیشی زد و سریع لابلای بوته ها قایم شد
مرد از شدت نیش از خواب پرید و زنبور رو وزوزکنان در کنار خودش دید
با یه غرولند و فحش وناسزایی که به زنبور داد و اونو چند متری دنبال کرد، نشست و سم مار رو با مکش از بدنش بیرون ریخت و دقایقی بعد مجدد گرفت خوابید!
زنبور در حالی که میخندید گفت حالا دیدی حق با من بود
مار گفت هنو کار تموم نشده. ببینم تو چه میکنی؟
زنبور نیششو در بدن مرد فرو کرد و الفرار. رهگذر بیچاره تا چشمشو باز کرد با مار نهیبی که مقابلش چنبره زده بود روبرو شد!
آنچنان از دیدنش هول کرد که پاشد به فرار کردن و چون زهر زنبور رو نکشیده بود، افتاد به زحمت و دردسر.
کاری به دعوای مار و زنبور و حق و ناحق اونا ندارم اما اونچه ما باید بدونیم اینه که مهمتر از حوادث برداشت ما از حوادث و طرز برخورد ما با اونهاست
آقایون! خانما! کرونا اگه باشه نیش زنبوری بیش نیست و ما بعضا داریم معامله مار باهاش میکنیم!
نیشت زد بشین بدون ترس و با روحیه تمام زهرشو بکش بریز بیرون. خواهی دید چیزی نیست.
اما اگه ایستادی به فرار احتمالش زیاده که چند قدم اون طرفتر زمینت بزنه و خاکت کنه!
تصمیم با تویه و نگاه تو
با آرزوی سلامتی برا تک تک عزیزان
درباره این سایت